شرح: من که راه افتاده و پول نقد کم داشتم، بدنم را به یک پسر سواری برای سوارکاری تقدیم کردم.با اشتیاق کوس تنگم را شخم زد، دست های ماهرش شگفتی های کار می کردند.نمایش عمومی تبادل شهوت انگیزمان، بینندگان را به حیرت انداخت.فرار وحشیانه و مبادله کننده پول.