شرح: یحیی، یک نوجوان خشمگین، مشتاقانه خروس سیاه و بزرگ پدر ناتنی خود را سوار می کند و ماهرانه آن را با اشتیاق سوار می کند. مهارت های دهانی او او را بی حرف می گذارد، زیرا او قبل از سوار شدن بر عضو عظیم خود با شور و شوق افسار گسیخته اش به طرز ماهرانه ای به او خدمات می دهد.