شرح: دوست پسر بی تنه اش زنگ را می زند، اما من به او اجازه می دهم وارد شود. او یک نوجوان داغ با یک بیدمشک تنگ است. هفته ها است که او را تحت نظر دارم. او را به اتاق خواب بردم، او را برهنه کردم و به سختی او را لعنت کردم. ارگاسم های او با انتظار دوست پسرش در بیرون طنین انداز شد.