شرح: اولین جلسه شکر بچه تی به عنوان یک برده خشن بود. اربابش، یک جانباز باتجربه، محدودیت های او را کنار زد و اشتیاق آتشینی را در درون او شعله ور کرد. دارایی های طبیعی دلپذیر او در زیر نورهای تند برق می زد، زیرا او او را به یک دیوانگی تبدیل کرد و شروع سفر دردناک و در عین حال هیجان انگیز او شد.