شرح: وقتی شوهر نامادری ام نبود، خودم را با او تنها یافتم.ناتوان از مقاومت در برابر سینه های فراوانش، با دست های با تجربه اش به طرز ماهرانه ای مرا کار می کرد و من را در حالتی از خوشبختی رها می کرد.این فقط هر مادربزرگ نبود؛ او یک زهکش بی تنه با یک راز گره خورده بود.